سلام بر همه
اول از همه این که این دو سه روزی که نبودم رو ازتون معذرت می خوام
( قابل توجه آقا مهرداد)
دوم این که امروز پنج شنبه 15 مهر تولد من بود و من خودم تا ظهر یادم نبود
تا این که خواهرم یه sms زد و گفت تولدت مبارک.
حالا من از امروز وارد سن 18 سالگی شدم.
و امیدوارم که ساله خوبی داشته باشم.
تست زیر نمونهی از
حرکاتی است که با انجام آن مغز درگیر و گیج میشود. حتی اگر بارها و
بارها این عمل را انجام دهید، مغز با سردر گمی زیاد همان نتیجه را نشان
خواهد داد و هیچ تغییری بوجود نخواهد آمد یعنی شما نمیتوانید،
با سعی و تمرین مداوم پای تان را با هوش کنید. چرا که مغز شما از قبل
برنامه ریزی شده است
برای انجام دادن این تست به ادامه مطلب مراجعه کنید.
ادامه مطلب ...زن وشوهری بیش از 60 سال با یکدیگر زندگی مشترک داشتند. آنها همه چیز را به طور مساوی بین خود تقسیم کرده بودند.در مورد همه چیز باهم صحبت می کردند وهیچ چیز را از یکدیگر پنهان نمی کردند مگر یک چیز:یک جعبه کفش در بالای کمد پیرزن بود که از شوهرش خواسته بود هرگز آن را باز نکند ودر مورد آن هم چیزی نپرسد
در همه این سالها پیرمرد آن را نادیده گرفته بود اما بالاخره یک روز پیرزن به بستر بیماری افتاد وپزشکان از او قطع امید کردند.در حالی که با یکدیگر امور باقی را رفع و رجوع می کردند پیر مرد جعبه کفش را آورد و نزد همسرش برد
پیرزن تصدیق کرد که وقت آن رسیده است که همه چیز را در مورد جعبه به شوهرش بگوید.پس از او خواست تا در جعبه را باز کند . وقتی پیرمرد در جعبه را باز کرد دو عروسک بافتنی ومقداری پول به مبلغ 95 هزار دلار پیدا کرد پیرمرد دراین باره از همسرش سوال نمود.
پیرزن گفت :هنگامی که ما قول و قرار ازدواج گذاشتیم مادربزرگم به من گفت که راز خوشبختی زندگی مشترک در این است که هیچ وقت مشاجره نکنید او به من گفت که هروقت از دست توعصبانی شدم ساکت بمانم و یک عروسک ببافم.
پیرمرد به شدت تحت تاثیر قرار گرفت و سعی کرد اشک هایش سرازیر نشود فقط دو عروسک در جعبه بود پس همسرش فقط دو بار در طول زندگی مشترکشان از دست او رنجیده بود از این بابت در دلش شادمان شد پس رو به همسرش کرد وگفت این همه پول چطور؟پس اینها ازکجا آمده؟