حکمت روزگار !!

اسمش فلمینگ بود . کشاورز اسکاتلندی فقیری بود. یک روز که برای تهیه معیشت خانواده بیرون رفت، صدای فریاد کمکی شنید که از باتلاق نزدیک خانه می آمد. وسایلشو انداخت و به سمت باتلاق دوید.اونجا ، پسر وحشتزده ای رو دید که تا کمر تو لجن سیاه فرو رفته بود و داد میزد و کمک می خواست. فلمینگ کشاورز ، پسربچه رو از مرگ تدریجی و وحشتناک نجات داد.

روز بعد، یک کالسکه تجملاتی در محوطه کوچک کشاورز ایستاد.نجیب زاده ای با لباسهای فاخر از کالسکه بیرون آمد و گفت  پدر پسری هست که فلمینگ نجاتش داد.

نجیب زاده گفت: میخواهم ازتوتشکر کنم، شما زندگی پسرم را نجات دادید.

کشاورز اسکاتلندی گفت: برای کاری که  انجام دادم چیزی نمی خوام و پیشنهادش رو رد کرد.

در همون لحظه، پسر کشاورز از در کلبه رعیتی بیرون اومد. نجیب زاده پرسید: این پسر شماست؟ کشاورز با غرور جواب داد بله.” من پیشنهادی دارم.اجازه بدین پسرتون رو با خودم ببرم و تحصیلات خوب یادش بدم.اگر پسربچه ،مثل پدرش باشه، درآینده مردی میشه که میتونین بهش افتخار کنین” و کشاورز قبول کرد.

بعدها، پسر فلمینگ کشاورز، از مدرسه پزشکی سنت ماری لندن فارغ التحصیل شد و در سراسر جهان به الکساندر فلمینگ کاشف پنی سیلین معروف شد.

سالها بعد ، پسر مرد نجیب زاده دچار بیماری ذات الریه شد. چه چیزی نجاتش داد؟ پنی سیلین.

اسم پسر نجیب زاده  چه بود؟ وینستون چرچیل 

 

نظرات 5 + ارسال نظر
PAT 23 بهمن 1388 ساعت 12:39 http://khaterat-9.blogsky.com

واقعا داستانات تکه .

منتظر 23 بهمن 1388 ساعت 13:39 http://safireadl.blogsky.com

سلام به وبلاگ ما هم سری بزنید مایل به تبادل لینک هستم

دانش دوست ما 23 بهمن 1388 ساعت 13:54

سلام!
وبلاگت خیلی قشنگه!
مـــــــــوفق باشید!
به وبلاگ من هم سری بزنید!

منتظر 23 بهمن 1388 ساعت 18:29 http://safireadl.blogsky.com

منم لینکتون کردم

مهرداد 24 بهمن 1388 ساعت 03:11 http://manam-minevisam.blogsky.com

سلام
خوبی؟؟

اول از همه رحلت پیغام آور رحمت، حضرت محمد (ص) و نوه این بزرگوار، حضرت امام حسن مجتبی (ع) رو بهت تسلیت میگم

دوم هم باید بدونی داستانت خدایی فوق العاده بود... یعنی 3-4 تا بیشتر از فوق العاده برو بالاتر!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد