یک تصمیم، برای تغییر یک سرنوشت کافی است...


آلفرد نوبل از جمله افراد معدودی بود که این شانس را داشت تا قبل از مردن، آگهی وفاتش را بخواند!
زمانی که برادرش لودویگ فوت شد، روزنامه‌ها اشتباهاً فکر کردند که نوبل معروف (مخترع دینامیت) مرده است.
آلفرد وقتی صبح روزنامه ها را می‌خواند با دیدن آگهی صفحه اول، میخکوب شد:
"آلفرد نوبل، دلال مرگ و مخترع مر‌گ آور ترین سلاح بشری مرد" !
آلفرد، خیلی ناراحت شد. با خود فکر کرد: آیا خوب است که من را پس از مرگ این گونه بشناسند؟
سریع وصیت نامه‌اش را آورد. جمله‌های بسیاری را خط زد و اصلاح کرد .
پیشنهاد کرد ثروتش صرف جایزه‌ای برای صلح و پیشرفت‌های صلح آمیز شود.
امروزه نوبل را نه به نام دینامیت، بلکه به نام مبدع جایزه صلح نوبل، جایزه‌های فیزیک و شیمی نوبل و ... می‌شناسیم. او امروز، هویت دیگری دارد.

مراقبت

مراقب افکارت باش که گفتارت می شود .

مراقب گفتارت باش که رفتارت می شود .

مراقب رفتارت باش که عادت می شود .

مراقب عادتت باش که شخصیتت می شود .

مراقب شخصیتت باش که سرنوشتت می شود .

صافی

شخصی نزد همسایه‎اش رفت و گفت:
گوش کن! می‎خواهم چیزی برایت تعریف کنم. دوستی به تازگی در مورد تو می‎گفت...
همسایه حرف او را قطع کرد و گفت:
قبل از اینکه تعریف کنی، بگو آیا حرفت را از میان سه صافی گذرانده‎ای یانه؟
- کدام سه صافی؟
- اول از میان صافی واقعیت.
آیامطمئنی چیزی که تعریف می‎کنی واقعیت دارد؟
- نه. من فقط آن را شنیده‎ام. شخصی آن را برایم تعریف کرده است.
- سری تکان داد و گفت:
پس حتما آن را از میان صافی دوم یعنی خوشحالی گذرانده‎ای. مسلما چیزی که می‎خواهی تعریف کنی، حتی اگر واقعیت نداشته باشد، باعث خوشحالی‎ام می شود.
- دوست عزیز، فکر نکنم
تو را خوشحال کند.
- بسیار خوب، پس اگر مرا خوشحال نمی‎کند، حتما از صافی سوم، یعنی فایده، رد شده است.
آیا چیزی که می‎خواهی تعریف کنی،
برایم مفید است و به دردم می خورد؟
- نه، به هیچ وجه!
همسایه گفت:
پس اگر این حرف، نه واقعیت دارد، نه خوشحال کننده است و نه مفید،
آن را پیش خود نگهدار و سعی کن خودت هم زود فراموشش کنی...