در دستانم دو جعبه دارم که خدا به من داده است. او گفت:غصه هایت را درون جعبه سیاه بگذار و شادی هایت را درون جعبه طلایی.به حرف خدا گوش کردم.شادی ها و غصه هایم را درون جعبه ها گذاشتم. جعبه طلایی روز به روز سنگین تر می شد و جعبه سیاه روز به روز سبک تر.
از روی کنجکاوی جعبه سیاه را باز کردم تا علت را دریابم.دیدم که ته جعبه سوراخ است و غصه هایم از آن بیرون می ریزد.سوراخ جعبه را به خدا نشان دادم و گفتم:در شگفتم که غصه های من کجا هستند؟خدا با لبخندی دلنشین گفت:ای بنده من!همه آنها نزد من٬ اینجا هستند.
پرسیدم پروردگارا!چرا این جعبه ها را به من دادی؟چرا ته جعبه سیاه سوراخ بود ؟گفت:ای بنده من!جعبه طلایی را به تو دادم تا نعمت های خود را بشماری و جعبه سیاه را برای اینکه غم هایت را دور بریزی...
نوشته شده توسط:آرتمیس
سلام
جالب بود
به وبلاگ منم سری بزنین خوش حال می شم
موفق باشید
سلام و درود
وای چقدر جالب ،خیلی خوب بود ،واقعا همینطوره
دنیا ارزش غصه خوردن نداره
موفق باشی وهمیشه شاد
یا حق
سلام
آپ جالبی بود!
وبلاگم را حذف کردم و تمام شد
ولی جعبه سیاه من اصلا سوراخ نیست
سلام
وبتو ن بسیار زیباست اره راست میگین شما از دنیا باید لذت برد.
امید وارم موفق باشید .
سلام و وقتتون به خیر
واقعا مطلب قشنگ و جالبی بود.اگر مایل به تبادل لینک هستید من را با عنوان بهترین ها برای بهترین ها لینک کنید و خبر بدهید تا من هم شما را لینک کنید.
سلام
الآن میام