انتخاب

روزی پادشاهی سالخورده که دو پسرش را در جنگ با دشمن از دست داده بود، تصمیم گرفت برای خود جانشینی انتخاب کند.
پادشاه تمام جوانان شهر را جمع کرد و به هر کدام دانه ی گیاهی داد و از آنها خواست، دانه را در یک گلدان بکارند و گیاه رشد کرده را در روز معینی نزد او بیاورند.
پینک یکی از آن جوان ها بود و تصمیم داشت تمام تلاش خود را برای پادشاه شدن بکار گیرد، بنابراین با تمام جدیت تلاش کرد تا دانه را پرورش دهد ولی موفق نشد. به این فکر افتاد که دانه را در آب و هوای دیگری پرورش دهد، به همین دلیل به کوهستان رفت و خاک آنجا را هم آزمایش کرد ولی موفق نشد. 
پینک حتی با کشاورزان دهکده های اطراف شهر مشورت کرد ولی همه این کارها بیفایده بود و نتوانست گیاه را پرورش دهد.
بالاخره روز موعود فرا رسید. همه جوان ها در قصر پادشاه جمع شده و گیاه کوچک خودشان را در گلدان برای پادشاه آورده بودند.
پادشاه به همه گلدان ها نگاه کرد. وقتی نوبت به پینک رسید، پادشاه از او پرسید: « پس گیاه تو کو؟» پینک ماجرا را برای پادشاه تعریف کرد.
در این هنگام پادشاه دست پینک را بالا برد و او را جانشین خود اعلام کرد. همه جوانان اعتراض کردند.
پادشاه روی تخت نشست و گفت:« این جوان درستکارترین جوان شهر است. من قبلاً همه دانه ها را در آب جوشانده بودم، بنابراین هیچ یک از دانه ها نمی بایست رشد می کردند.»
پادشاه ادامه داد: « مردم به پادشاهی نیاز دارند که با آنها صادق باشد، نه پادشاهی که برای رسیدن به قدرت و حفظ آن به هر کار خلافی دست بزند


نظرات 13 + ارسال نظر
tanha 8 فروردین 1389 ساعت 13:33 http://www.tanhatarin21.blogfa.com

mesle hamishe besiar khob va ghashang

هم ..... 8 فروردین 1389 ساعت 13:58 http://love-h73.blogfa.com

خیلی قشنگ بود
ممنون که خبر کردی

PAT 8 فروردین 1389 ساعت 14:45 http://khaterat-9.blogsky.com

کاش همیشه اینطور باشه اما متاسفانه...

صادق رضا 8 فروردین 1389 ساعت 18:53 http://sadiqraza.blogfa.com

سلام
عجب جونوری بوده

خلبان کوچک 8 فروردین 1389 ساعت 18:58 http://littlepilot-666.blogfa.com

آپم یه سری بزن منتظر حضورت هستم

صادق رضا 8 فروردین 1389 ساعت 19:10 http://sadiqraza.blogfa.com

salam
aapam hatman sar bezan

هم مدرسه ای 8 فروردین 1389 ساعت 20:52 http://love-h73.blogfa.com

ممنون که خبر کردی خیلی قشنگ بود

کدوم هم مدرسه ای؟

سید علی حسینی 8 فروردین 1389 ساعت 23:32

سلام کاشفی وبلاگت خیلی باحاله . چند تا عکس از بچه های جدید بنداز معرفیشون کن
راستی اصلا من رو هنوز یادته؟؟
اگه یادته id من اینه : alilzhsa
bye

سلام
مگه میشه فراموشت بکنم!!!!
add کردمت.

هم مدرسه ای 8 فروردین 1389 ساعت 23:35 http://love-h73.blogfa.com

منو هر روز تو مدرسه می بینی فعلا که عید هم دیگرو نمی بینیم

عجب

تنها 9 فروردین 1389 ساعت 02:24 http://www.tanhatarin21.blogfa.com

سلام به روزم.خوشحال میشم سر بزنی

سلام
چشم حتماْ

مهرداد 9 فروردین 1389 ساعت 02:54 http://manam-minevisam.blogsky.com

فکر کنم کارتون این داستان رو از تلویزیون دیده بودم!!

میبینی!! از سر بیکاری باید کارتون نگاه کنیم!!!
الان اینجوری بزرگتر شدیم چی؟؟؟ خدا به داد برسه

کارتون!!!

رز 15 فروردین 1389 ساعت 19:01 http://acme.blogsky.com

آخرشه
اومدی نظر یادت نره

سلام خیلی مطالبتون عالیه ........
من ازشون توی وبلاگم استفاده کردم
امیدوارم موفق باشین

سلام .
ممنونم از نگاه زیباتون.
اشکالی نداره.
من هم همینطور

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد