وقتی خواستم زندگی کنم، راهم را بستند.وقتی خواستم ستایش کنم، گفتند خرافات است.وقتی خواستم عاشق شوم گفتند دروغ است.وقتی خواستم گریستن، گفتند دروغ است.وقتی خواستم خندیدن، گفتند دیوانه است.دنیا را نگه دارید، میخواهم پیاده شوم
.خدا و انسان و عشق ، این است امانتی که بر دوش ما سنگینی می کند.
قدرت نیازمند کسی است که در برابرش رام گردد.
استوار ماندن و زیر هر باری نرفتن ، دین من است.
مهربانی جاده ای است که هرچه پیش می روند ، خطرناک تر می گردد
مطمئنی میخوای پیاده بشی؟ شهربازیش خیلی قشنگه ها! چرخ و فلک داره به چه گندگی! اندازه زمینه ها.
تو هم بیا.پیش ما بیا.
باشه چشم حتماْ
سلام دوست من . وبلاگ فوق العاده ای داری . چند ثانیه بیشتر وقتت رو نمگیرم : از فیلتر بودن سایت های مختلف خسته شدی ؟ یوتیوب واست فیلتره ؟ فیس بوک واست باز نمیشه ؟ توی گوگل به عنوان یک کاربر تحریم شده شناخته میشی ؟ به شما استفاده از سرویس "وی پی ان" رو معرفی میکنم . برای دریافت اطلاعات بیشتر به وبلاگ من سر بزنید . موفق باشید
نه من اینجا که هستم راحتم.
رحمت نکش.
خدا روحشو شاد کنه که جدا آمدم باحالی بود!
من از وقتی که دکتر شرعتی رو شناختم نگام به دورو ورم کلا عوض شد
واقعا من هم همینطور
دیگران را ببخش ،نه به این علت که انها لیاقت بخشش تو را دارند ،به این علت که تو لیاقت آن را داری که آرامش داشته باشی
بسیار عالی