دنیا عجب پیشرفتی کرده ...
شب سردی است و من افسردهراه دوری است و پایی خستهتیرگی هست و چراغی مردهمی کنم،تنها،از جاده عبور:دور ماندند ز من آدم هاسایه ای از سر دیوار گذشتغمی افزود مرا بر غم هافکر تاریکی و این ویرانیبی خبر آمد تا با دل منقصه ها ساز کند پنهانینیست رنگی که بگوید با مناندکی صبر سحر نزدیک استهر دم این بانگ بر آرم از دلوای این شب چقدر تاریک استخنده ای کو که به دل انگیزم؟قطره ای کو که به دریا ریزم؟صخره ای کو که بدان آویزم؟مثل این است که شب نمناک استدیگران را هم غم هست به دلغم من لیک ، غمی غمناک است...
سلامفکر کنم این امامزاده زخیلا است
سلامشاید
دنیا کم اومد دیگه مقدسات هم به شوخی کشیدیم.عاقبت ماهای به اصطلاح "مسلمون" چی میشه خدای عالم داند.
مرسی که سزدید
خواهش می کنم
شب سردی است و من افسرده
راه دوری است و پایی خسته
تیرگی هست و چراغی مرده
می کنم،تنها،از جاده عبور:
دور ماندند ز من آدم ها
سایه ای از سر دیوار گذشت
غمی افزود مرا بر غم ها
فکر تاریکی و این ویرانی
بی خبر آمد تا با دل من
قصه ها ساز کند پنهانی
نیست رنگی که بگوید با من
اندکی صبر سحر نزدیک است
هر دم این بانگ بر آرم از دل
وای این شب چقدر تاریک است
خنده ای کو که به دل انگیزم؟
قطره ای کو که به دریا ریزم؟
صخره ای کو که بدان آویزم؟
مثل این است که شب نمناک است
دیگران را هم غم هست به دل
غم من لیک ، غمی غمناک است...
سلام
فکر کنم این امامزاده زخیلا است
سلام
شاید
دنیا کم اومد دیگه مقدسات هم به شوخی کشیدیم.
عاقبت ماهای به اصطلاح "مسلمون" چی میشه خدای عالم داند.
مرسی که سزدید
خواهش می کنم